امیروزسافت, دانلود رایگان نرم افزار و مقالات تخصصی پیراپزشکی . . . amiroozsoft

دانلود سریع و معرفی نرم افزار و مقالات تخصصی پیراپزشکی

امیروزسافت, دانلود رایگان نرم افزار و مقالات تخصصی پیراپزشکی . . . amiroozsoft

دانلود سریع و معرفی نرم افزار و مقالات تخصصی پیراپزشکی

مسِئله ی ازدواج شیعه و سنی و شبهات ان



ازدواج شیعه و سنی
سوال :
ازدواج سنی و شیعه اشکال دارد یا خیر؟
پاسخ :
باسلام
دوست محترم
فتوای اکثر مراجع اینست که:
ازدواج مرد شیعه با زن سنی اشکال ندارد. به شرط آنکه سنی ناصبی نباشد.(سنی ناصبی افردی هستند که به اهل بیت اهانت کنند)
اما ازدواج زن شیعه با مرد سنی چنانچه بترسد که بر اثر ازدواج با او به گمراهى بیفتد (چون احتمال تاثیر پذیری دختر وجود دارد) جایز نیست.
لطفا در سوالات شرعی نام مرجع خود را بنویسید.
در صورت نیاز مجددا در خدمت شما هستیم.
موفق باشید

مشاور : احمدی

http://www.emammahdi.com/



یه داستان جالب و طولانی در مورد شوخی کوچولو


شوخی کوچولو


.نیمروزی بود آفتابی ، در یک روز سرد زمستانی … یخبندان شدید و منجمد کننده ، بیداد میکرد. جعدهای فرو لغزیده بر پیشانی نادنکا که بازو به بازوی من داده بود و کرک بالای لبش از برف ریزه های سیمگون پوشیده شده بود. من و او بر تپه ی بلندی ایستاده بودیم. از زیر پایمان تا پای تپه ، تنده ی صاف و همواری گسترده شده بود که بازتاب نور خورشید بر سطح آن ، طوری میدرخشید که بر سطح آیینه ، کنار پایمان سورتمه ی کوچکی دیده میشد که پوشش آن از ماهوت ارغوانی رنگ بود. رو کردم به نادیا و التماس کنان گفتم:

ــ نادژدا پترونا بیایید تا پایین تپه سر بخوریم! فقط یک دفعه! باور کنید هیچ آسیبی نمی بینیم.

شوخی کوچولو

.

نیمروزی بود آفتابی ، در یک روز سرد زمستانی … یخبندان شدید و منجمد کننده ، بیداد میکرد. جعدهای فرو لغزیده بر پیشانی نادنکا که بازو به بازوی من داده بود و کرک بالای لبش از برف ریزه های سیمگون پوشیده شده بود. من و او بر تپه ی بلندی ایستاده بودیم. از زیر پایمان تا پای تپه ، تنده ی صاف و همواری گسترده شده بود که بازتاب نور خورشید بر سطح آن ، طوری میدرخشید که بر سطح آیینه ، کنار پایمان سورتمه ی کوچکی دیده میشد که پوشش آن از ماهوت ارغوانی رنگ بود. رو کردم به نادیا و التماس کنان گفتم:

ــ نادژدا پترونا بیایید تا پایین تپه سر بخوریم! فقط یک دفعه! باور کنید هیچ آسیبی نمی بینیم.

اما نادنکا می ترسید. همه ی فضایی که از نوک گالوشهای کوچک او شروع و به پای تپه ی پوشیده از یخ ختم میشد به نظرش می آمد که مغاکی دهشتناک و بی انتها باشد. هر بار که از بالای تپه به پای آن چشم میدوخت و هر بار پیشنهاد میکردم که سوار سورتمه شود نفسش بند می آمد و قلبش از تپیدن باز می ایستاد. آخر چطور میشد دل به دریا بزند و خود را به درون ورطه پرت کند! لابد قالب تهی میکرد یا کارش به جنون میکشید. گفتم:

ــ خواهش میکنم! نترسید! آدم نباید ترسو باشد!

سرانجام تسلیم شد. از قیافه اش پیدا بود که خطر مرگ را پذیرفته است. او را که رنگپریده و سراپا لرزان بود روی سورتمه نشاندم و بازوهایم را دور کمرش حلقه کردم و با هم به درون مغاک سرازیر شدیم.

سورتمه مانند تیری که از کمان رها شده باشد در نشیب تند تپه ، سرعت گرفت. هوایی که جر میخورد به چهره هایمان تازیانه میزد ، نعره بر می آورد ، در گوشهایمان سوت میکشید ، خشماگین نیشگونهای دردناک میگرفت ، سعی داشت سر از تنمان جدا کند … فشار باد به قدری زیاد بود که راه بر نفسمان می بست ؛ طوری بود که انگار خود شیطان ، ما را در چنگالهایش گرفتار کرده بود و نعره کشان به دوزخمان می برد. هر آنچه در دور و برمان بود به نواری دراز و شتابنده مبدل شده بود … هر آن گمان میکردیم که آن دیگر به هلاکت میرسیم! و درست در همان لحظه دم گوش نادنکا زمزمه کردم:

ــ دوستتان دارم ، نادیا!

از سرعت دیوانه کننده ی سورتمه و از بند آمدن نفسهایمان و از ترس و دهشتی که از نعره ی باد و غژغژ سورتمه بر سطح یخ ، در دلهایمان افتاده بود رفته رفته کاسته شد و سرانجام به پای تپه رسیدیم. نادنکا تقریباً نیمه جان شده بود ــ رنگ بر چهره نداشت و به سختی نفس میکشید. کمکش کردم تا از سورتمه برخیزد و بایستد. با چشمهای درشت آکنده از ترس نگاهم کرد و گفت:

ــ این تجربه را از این پس به هیچ قیمتی حاضر نیستم تکرار کنم! به هیچ قیمتی! نزدیک بود از ترس بمیرم!

دقایقی بعد که حالش جا آمده بود نگاه پرسشگرش را به من دوخت ــ درمانده بود که آیا آن سه کلمه را من ادا کرده بودم یا خود او در غوغای همهمه ی گردباد ، دچار توهم شده بود؟ اما من با کمال خونسردی کنار او ایستاده بودم ، سیگار دود میکردم و با دقت به دستکشهایم مینگریستم.

نادنکا بازو به بازوی من داد و مدتی در دامنه ی تپه گردش کردیم. از قرار معلوم معمای آن سه کلمه آرامش خاطر او را بر هم زده بود. آیا آن سه کلمه ادا شده بود؟ آری یا نه! آری یا نه! این سوال ، مسئله ی عزت نفس و شرف و زندگی و سعادت او بود. مسئله ای بود مهم و در واقع مهمترین مسئله ی دنیا. نادنکا ، غمزده و ناشکیبا ، نگاه نافذ خود را به چهره ام دوخته بود و به سوالهای من جوابهای بی ربط میداد و منتظر آن بود که به اصل مطلب بپردازم. راستی که بر چهره ی دلنشین او چه شور و هیجانی که نقش نخورده بود! می دیدم که با خود در جدال بود و قصد داشت چیزی بگوید یا بپرسد اما کلمات ضروری را نمی یافت ؛ خجالت میکشید ، میترسید ، زبانش از شدت خوشحالی میگرفت … بی آنکه نگاهم کند گفت:

ــ می دانید دلم چه میخواهد؟

ــ نه ، نمی دانم.

ــ بیایید یک دفعه ی دیگر … سر بخوریم.

از پله ها بالا رفتیم و به نوک تپه رسیدیم. نادنکای پریده رنگ و لرزان را بار دیگر بر سورتمه نشاندم و باز به ورطه هولناک سرازیر شدیم. این بار نیز باد نعره میکشید و سورتمه غژغژ میکرد و باز در اوج سرعت پر هیاهوی سورتمه ، زیر گوشش نجوا کردم:

ــ دوستتان دارم ، نادنکا!

هنگامی که سورتمه از حرکت باز ایستاد ، نگاه خود را روی تپه ای که چند لحظه پیش از آن سر خورده بودیم لغزاند ، سپس مدتی به صورت من خیره شد و به صدای خونسرد و عاری از شور من گوش داد و آثار حیرتی بی پایان بر همه و همه چیزش ــ حتی بر دستکشها و کلاه و اندام ظریفش ــ نقش بست. از حالت چهره ی او پیدا بود که از خود می پرسید: « یعنی چه؟ پس آن حرفها را کی زده بود؟ او یا خیال من؟ »


ادامه مطلب ...

فروش ژورنال دکوراسیون و طراحی داخلی منازل جدید


ژورنال دکوراسیون و طراحی داخلی منازل این



به شرح محتویات این پک می پردازیم :
- دکوراسیون داخلی و معماری داخلی با دهها تصویر از گچبری و نور مخفی در سقف
- طراحی و معماری دکوراسیون داخلی مبلمان و چیدمان ، پلان سالن ، اتاق خواب از اروپای شرق
- دکوراسیون های فانتزی ، چگونگی طراحی و اجرای دکورسازی سریع ،آسان و کم هزینه در تمام منزل
- صناصع چوبی شامل صدها طرح بوفه ، کمد ، صندلی ، مبلمان ، میز و ...
- طراحی رنگ ، دکوراسیون داخلی مکانهای کوچک و آپارتمانها با توضیحات کامل و مبسوط از صدها طرح متنوع درب چوبکاری از ترکیه
- طرح های آلمان معماری ، مجموعه دو ژورنال بسیار زیبا و وزین ، بهترینهای معماری داخلی و دکوراسیون و پلان اجرایی
- نورپردازی و تزئینات شهری توسط لوله نئون در صدها طرح متنوع نور پردازی شهری
-ساخت ابزارهای کار شده در سقف ، دیوار ، کاغذ دیواری ، پارکت ، طراحی قفسه های چوبی در دیوار
- کمد ، پرده گلچین ، چندین ژورنال شکیل از اروپا
- دربهای چوبی : مجموعه دهها درب بسیار متنوع درب بسیار وزین
- گچبری ، نمونه های متنوع گچبری ( ستون های رومی ) ، نما ، گچبری داخلی
- طراحی ادارات و مکانهای عمومی اتاق کنفرانس ، مدیریت ، جداسازی ها و ...
- معماری مکانهای کار ، ادارات ، نماهای خارجی ، پلان ، موزه ها ، دانشگاه ها ، مراکز خرید ، سالن های همایش و ...
- بررسی مجموعه هاسه گاوا از معماران خوش فکر معاصر ژاپن
- چگونگی طراحی و اجرا و دکورسازی سریع ، آسان و کم هزینه در تمام منزل
- مبلمان اداری شامل صدها طرح متنوع از مبلمان اداری ، پارتیشن بندی ها ، میزهای کامپیوتری و ... از ترکیه
- طراحی رنگ ، دکوراسیون داخلی مکانهای کوچک و آپارتمانها با توضیحات کامل و مبسوط
- معماری : مجموعه دو ژورنال بسیار وزین ، بهترینهای معماری داخلی و دکوراسیون و پلان اجرایی
- معماری و طراحی داخلی ، مکانهای پزشکی ، بیمارستان و مطب ها ، مطب جراحی پلاستیک ، چشم پزشکی ، اتاق انتظار ، پذیرش ، کلینیک و مراکز جراحی با چیدمان مبلمان و دکوراسیون و نورپردازی بسیار وزین
- معماری و طراحی داخلی آکادمی مراکز آموزشی ، کانون پرورشی فکری کودکان ، مدارس ، کلاسها ، کتابخانه ، غرفه فروشگاه های کودکان ، مراکز فروشگاه های کودکان ، مراکز آموزشی دانشگاهی ، با پلان های اجرایی
- معرفی آثار سه معمار کالیفرنیایی ، پروژه های ارائه شده کاربریهای متنوعی از جمله دفاتر کار ، منازل مسکونی ، رستوران ، استودیو
- معماری داخلی ، مبلمان ، نشیمن ، آشپزخانه ، اتاق خواب ، اتاق مطالعه و کار ، پذیرایی ، سرویس بهداشتی ، مدلهای فانتزی صندلی ، انواع کلید و پریز برق
- معماری داخلی ، کتابخانه ، انواع مبلمان ، آشپزخانه ، سالن بیلیارد ، اتاق خواب ، اتاق کودک ، نمای خارجی ویلا ، نشیمن ، پذیرایی ، رستوران ، کافه ، طراحی سنتی برای کافه ، انواع فضاهای داخلی
- مبلمان ، میز غذاخوری ، اتاق خواب ، پذیرایی ، آشپزخانه ، استخر ، فضای سبز داخل ویلا ، حوض ، انواع مبلمان ، انواع تخت خواب ، دکوراسیون آشپزخانه ، کاربرد چوب در دکوراسیون داخلی ( پلکان ، میز و صندلی ، کت
ابخانه ) ، طراحی داخلی و نمای خارجی ویلا ، پلکان ، شومینه ، سالن بیلیارد ، سینمای خانگی ، سرویس بهداشتی ، میز ناهارخوری ، پلکان چوبی ، کمد چوبی ، مبلمان استیل ، نماهای مختلف شومینه ، صندلی های فانتزی ، دکوراسیون داخلی آشپزخانه ، طرح های مختلف کابینت ، فضای سبز ، حوض آبگیر ، استخر ، سونا و جکوزی
- معماری داخلی : نشیمن ، حمام ، دستشویی ، به همراه نورپردازی ، اتاق خواب ، آشپزخانه ، انواع روتختی ، روبالشی ، دستمال سفره ، پلانهای داخلی ساختمان ، ناهار خوری ، انواع مبلمان و ...


ادامه مطلب ...

داستان جالب و فوق العاده اورازن (جلال آل احمد)


به نام خدا

عنوان کتاب : اورازان

نویسنده : جلال آل احمد

تاریخ نشر : اسفند ماه 82

اورازان

مقدمه

گرچه در عرف و سیاست و فرهنگ و مطبوعات معاصر مملکت ما یک ده در هیچ مورد بهیچ حساب نمی آید ولی به هر صورت هسته اصلی تشکیلات اجتماعی این سرزمین و زمینه اصلی قضاوت درباره تمدن آن همین دهات پراکنده است که نه کنجکاوی متتبعان را می انگیزد و نه حتی علاقمندی خریداران رای وسیاستمدراران و صاحبان امر را.چرا - گاهی اتفاق افتاده است که مستشرقی یا لهجه شناسی بعنوان تحقیق د لهجه دورافتاده ای سری بدهات هم زده است و مجموعه ای نیز گرد آورده است ولی غیر از آنچه مربوط بمورد علاقه اوست ، نه از مردم این دهات و نه از آداب و رسومشان و نه از وضع معیشتشان چیزی در اینگونه مجموعه ها می توان یافت بسیار گذرا و سرسری است.تقصیر هم از کسی نیست .ناشناخته های این سرزمین آنقدر فراوان است که کمتر کسی حوصله می کند به چنین موضوع حقیری بپردازد و وقت عزیز خود را درباره یک ده - یک ده بی نام و نشان - که در هیچ نقشه ای نشانه ای از آن نیست و حتی در جغرافیاهای بزرگ و دقیق نیز بیش از دو سه سطر بآن اختصاص داده نمی شود ، صرف کند .با اینهمه این مختصر درباره چنین موضوع حقیری فراهم شده است.نویسنده این مختصر نه لهجه شناسی است و نه درین صفحات بامردمشناسی و قواعد - و یا با اقتصاد سر و کاری دارد و نه قصد این را دارد که قضاوتی درباهر امری بکند که مقدماتش درین جزوه آمده است . بلکه سعی کرده است با صف دقتی که اندکی از حد متعارف بیشتر است یک ده دورافتاده را با تمام مشخصات آن ببیند و از آنچه دیده است مجموعه مختصری فراهم بیاورد ، حاوی تکاپوی زندگی روزمره مردم آن ده و نشان بدهد که موضوع هرچه خلاصه تر وحقیرتر باشد مجال دقت و تحقیق گشاده تر خواهد بود.

شاید گمان برده شود که آنچه درین مجموعه آمده است بر آنچه در دیگر دهات ایران می گذرد امتیازی دارد و مثلا بهمین علت جلب نظر نویسنده را کرده است .البته چنین گمانی به خطاست . «اورازان» ده مورد بحث این مختصر - دهی است مثل هزاران ده دیگر ایران که زمینش را با خیش شخم می زنند و بر سر تقسیم آبش همیشه دعوا برپاست و مردمش به ندرت حمام دارند و چایی شان را با کشمش و خرما می خورند. و اگر نویسنده این سطور آنرا برگزیده بعلت علایقی بوده است که بآنجا داشته.«اورازان» مولد اجداد او بوده است و از نظر وابستگی های مادی و معنوی بخصوصی که دری« گونه موارد انگیزه رفت و آمدهای ازده به شهر و از شهر به ده می شود ، تا کنون پنج شش باری اتفاق سفری بآن ناحیه برای او دست داده است که آخرین آنها در تابستان 1326 بوده . مجموع مدت اقامت نویسنه در آنجا ضمن این مسافرتهای موسمی و متناوب به بیش از یکسال رسیده و تهیه این یادداشت ها مشغولیـت ایام اقامت او در آنجا بوده است.و اکنون که ترتیبی به آنها داده می شود و برای انتشار آماده می گردد خود نویسنده نیز نمی داند که آنرا از چه مقوله بداند؟آیا سفرنامه است ؟ تحقیقی از آداب و رسوم اهالی است ؟ یا بحثی درباره لهجه ای است؟ چون وقتی این یادداشتها فراهم می شده است هیچ قصدی در کار نبوده . حتی قصد انتشار آن.و همانطور که گذشت فقط مشغولیتی بوده است در ایام فراغتی . و برای دیگران نیز اگر بهیچ کاری نخورد دست کم مشغولیتی برای ساعات فراغتشان خواهد بود.

بهر صورت «اورازان» (بروزن جوکاران) ده کوهستانی از تمدن شهری دور افتاده ایست در منتهای شرقی کوهپایه های طالقان که نه تنها از دبستان و ژاندارمری و بهداری در آن خبری نیست بلکه اغلب اهالی هنوز با سنگ چخماق و «قو» چپق های خودشان را آتش می کنند و برای روشن کردن اجاق ها و تنورها از چوبهایی که پنج شش برابر یک چوب کبریت بلندی دارد و سر آن آغشته بگوگرد است استفاده می کنند .

گرچه در کتابهای رسمی جغرافیایی سکنه آنرا در حدود 700نفر تخمین زده اند ولی در حدود صدخانوار در آن سکونت دارند که بنا بگفته کدخدای محل در سال 1326 جمعا چهارصد و شصت نفر می شده اند .اورازان از قسمت «بالاطالقان» بحساب می آید .این قسمت با دو قسمت دیگر میان و پایین طالقان رویهمرفته در حدود 80 پارچه آبادی وجود دارد ه هر کدام به نسبت آب و آبادانی زمین و اطراف خود پرجمعیت تر و یا سوت و کورترند.

خود طالقان دره بزرگی است که امتداد طولی آن از شمال شرقی به جنوب غربی است .در ته این دره از شمالی ترین نقاط آن رودخانه محلی یعنی «شاهرود» با جریانی تند و آبی کف کرده روان است و پس از پیمودن تمام طالقان در حدود طارم با «قزل اوزن » می پیوندد و بصورت سفید رود از گیلان می گذرد و بدریای خزر می ریزد.

در دو دامنه جنوبی و شمالی همین رودخانه ، دهات طالقان پراکنده است .بالا طالقان کوهستانی تر و سردسیرتر است و هرچه بپایین طالقان نزدی بشوید بجلگه نزدیک تر می شوید . طالقان از شمال و مغرب به تنکابن و الموت محدود است و از جنوب به ساوجبلاق . کوههای شرقی طالقان متصل است به کوههای غربی جاده کرج به چالوس.در چنین ناحیه ای است که اورازان قرار گرفته . در دوره بیست ساله...کوشش های برای ایجاد جاده شوسه برای طالقان شد که از آن ببعد متروک مانده است.راهها مالرو است و هنوز «شاهرود » بزرگترین وسیله حمل و نقل است .باین معنی که در اواخر تابستان تمام چوبهایی را که در تمام طالقان قطع می کنند برودخانه می اندازند و بوسیله جریان تند آب حمل می کنند .

ادامه مطلب ...

داستان چهل وهفت کروموزومی



بچه های آپارتمان مسخره ش می کردن. اما اون فقط می خندید، درست مثل خود بچه ها! قیافه و رفتارش متفاوت بود. به همین دلیل اولین بار که دیدمش کمی من و ترسوند. برادرم می گفت:

- نزدیکش نریا! دیوونه س... دیوونه ها هم همه کار می کنن.


- مثلا چی کار؟


- چی کار؟ خب... خب معلومه... حتی آدمم می کشن.


همین باعث شد ترسم بیشتر بشه. نزدیکش نمی شدم. هر وقت تو حیاط مشغول لی لی بازی کردن و خاله بازی با دختر همسایه بودم اون می اومد و من با عجله بساط بازی و جمع می کردم؛ دست مریم و می گرفتم و بدو بدو از پله ها بالا می رفتم؛ در اتاق و می بستم و با نفس هایی بریده گوشم و به در می چسبوندم تا ببینم کی به خونه شون بر می گرده. ترسم انقدر زیاد بود که حتی به سمت پنجره نمی رفتم تا ببینم اونجا چی کار می کنه. اجازه نمی دادم مریم هم چنین کاری کنه. آخه امیر به من گفته بود این پسره دیوونه س و دیوونه ها آدم می کشن! من نمی خواستم بمیرم. نمی خواستم اون پسر دیوونه که اسمش حسین بود من و دوستم و بکشه. هر وقت صدای فریاد مادرش و تو حیاط میشنیدم، می دونستم وقت برگشتنش به خونه ست. چون درست چند دقیقه بعد از پشت دَر، صدای قدم هاش و تو راهرو میشنیدم.


یک روز زیر سایه ی کم ِ درخت خشک انار مشغول کشیدن نقاشی بودم که متوجه ی صدای قدم هایی شدم. برگشتم و اونو دیدم، حسین، با یه لیوان آب در دست به سمتم می اومد. از ترس زیاد یادم رفته بود که نفس بکشم. وقتی اونقدر نزدیکم شد که می تونستم لبخندش و در یک قدمیم ببینم چشم هام و بستم و شروع کردم به جیغ کشیدن. با اینکه چشم هام و بسته بودم اما تصویر لبخندش و در ذهن داشتم. هنوز هم دارم. برادرم و دوستانش که در کوچه مشغول بازی ِ فوتبال بودن به داخل اومدن. با شنیدن سرو صدایی چشم هام و باز کردم و امیر و دیدم که به سینه ی حسین می کوبه و اون و به سمت عقب هل می ده.


- با خواهر من چی کار داری دیوونه؟! چی کارش کردی؟!


ادامه مطلب ...

مقاله ای در مورد درمان دیابت نوع 2: قرص یا انسولین؟


درمان دیابت نوع 2: قرص یا انسولین؟

دکتر اسداله رجب

 

تهیه شده در فصلنامه پیام دیابت- انجمن دیابت ایران

-         .............. هنوز قند خونم 200 است و خیلی بالا نیست که انسولین تزریق کنم!

-         ..............  حالم زیاد بد نیست که انسولین درمانی را آغاز کنم! و ...

این اظهار نظرها و جملاتی مشابه را هر روز از زبان دیابتی‌هایی می‌شنوم که به دلایل متعدد، شروع روند انسولین درمانی خود را به تأخیر می‌اندازند. تجربة من نشان داده است که ریشة تمامی این گونه توجیهات، ”ترس از سرنگ در تزریق“ و نیز ”وجود برخی اطلاعات نادرست“ است؛ اطلاعاتی چون ”انسولین سبب پوکی استخوان می‌شود!“ یا ”اگر انسولین تزریق کنم بدان معتاد می‌شوم و دیگر نمی‌توانم تزریق را قطع کنم! و ....“

            دیابتی‌هایی را می‌شناسم که حداقل 3 سال طول کشید تا انسولین درمانی را بپذیرند و یا افرادی هستند که روزی 11 قرص مصرف می‌کنند اما قند خونشان بالای 200 است!

            زمان شروع تزریق انسولین، هنگامی است که به رغم مصرف داروی پائین آورندة قند خون و تغییر شیوة زندگی، باز هم قند خون در حد طبیعی (140- 60 میلی‌گرم درصد) کنترل نمی‌شود. در حالی که باید بدانید در مورد کنترل قند خون در حد طبیعی، نباید فرصت را از دست بدهیم و با تغییر در شیوة درمان، حداقل طی 4- 3 ماه باید به نتیجة مطلوب دست یافت، در غیر این صورت بدون شک باید انسولین درمانی آغاز گردد زیرا احتمالاً در معرض خطر بروز عوارض دیررس دیابت قرار خواهید داشت.

            البته لازم به ذکر است که با قند خون ناشتای بالای 100 میلی‌گرم درصد نیز احتمال بروز عوارض دیابت وجود دارد. تحقیقات مختلف و نیز تحقیقات جاری در کشور نشان ‌می‌دهد کسانی که قند خون بالای 100 تا 126 میلی‌گرم درصد داشته‌اند (دیابت پنهان)، نسبت به افراد دیابتی بیشتر دچار عوارض عروق بزرگ (سکته‌های قلبی- مغزی) می‌ِشوند.

            امروزه شاهدیم بسیاری از دیابتی‌ها چندین عدد قرص از یک نوع و یا انواع مختلف قرص‌های کاهش دهندة قند خون مصرف می‌کنند، (اکثراً بیش از سه قرص) به عنوان مثال گلی‌بنکلامید، بدون این که به کنترل مطلوب یعنی قند خون در حد طبیعی (140- 60 میلی‌گرم درصد) دست یابند. باید بدانیم افزایش مصرف قرص‌های کاهش دهندة قند خون تقریباً بی مورد است، زیرا فقط زمانی که با مصرف این نوع قرص‌ها بتوانیم قند خون را به طور مطلوب کنترل نماییم، خواهیم توانست از عوارض دیابت جلوگیری کنیم.

           


ادامه مطلب ...

اموزش وبلاگ نویسی برای تمام سیستم های وبلاگ دهی قسمت ششم

مرحله ی ششم: آموزش استفاده از بخش پیوندهای وبلاگ و پیوندهای روزانه




برای اینکه بتوانید لینک وبلاگ دیگری را در وبلاگتان قرار دهید روی گزینه پیوندهای وبلاگ کلیک کنید.

» پیوند های وبلاگ

در قسمت سمت چپ اسم فارسی وبلاگی که میخواهید لینک کنید و در قسمت سمت راست آدرس کامل وبلاگ مورد نظر را به این شکل بنویسید


بعد از این که نام و آدرس وبلاگ و سایت مورد نظر را در کادر های خالی نوشتید

روی گزینه سبز رنگ ثبت اطلاعات کلیک کنید

بخش پیوند های روزانه نیز تقریبا به همین شکل است ولی با کمی تفاوت

» پیوند های روزانه

وقتی به صفحه پیوند های روزانه مراجعه کنید

در کادر خالی عنوان پیوند باید اسم فارسی لینک مورد نظر نوشته بشه مثلا امیروزسافت

در قسمت آدرس پیوند باید آدرس سایت یا وبلاگ مورد نظر باشه مثلا amiroozsoft.blogsky.com

و در قسمت توضیحات به طور دلخواه میتوانید توضیحی درباره سایت یا وبلاگ مورد نظر بدهید

به طور مثال میتوانید بنویسید پیچک ، آموزش وبلاگ نویسی از مقدماتی تا پیشرفته

و سپس دکمه درج پیوند را فشار دهید

به عنوان تمرین همین مراحل که در بالا ذکر شده را همین حالا انجام دهید



اموزش وبلاگ نویسی برای تمام سیستم های وبلاگ دهی قسمت پنجم

مرحله ی سوم: آموزش خواندن ، حذف کردن، تایید کردن و پاسخ به نظرات داده شده



برای خواندن نظرات افرادی که به مطالب شما نظر داده اند روی گزینه

» آخرین نظرات خوانندگان

کلیک کنید ، اگر نظری برای مطالب شما نوشته شده باشد برایتان در این قسمت نمایش داده میشود

در پایین هر نظر سه دکمه تایید ، ویرایش و حذف وجود دارد که این دکمه ها را باهم برسی میکنیم

گزینه حذف که فقط مخصوص حذف یک نظر میباشد

ولی دکمه ویرایش ، چنانچه میخواهید به نظر کسی پاسخ بدید باید روی دکمه ویرایش همان نظر کلیک کنید

بعد از ورود به بخش ویرایش نظر ، روی قسمت درج خط جدا کننده کلیک کنید ، با کلیک روی این دکمه

همچین چیزی در زیر نظر نویسنده نمایش داده میشود    [خط فاصله]   شما میتوانید از بعد از این قسمت

پاسخ خود را شروع کرده و بنویسید و بعد از این ثبت تغییرات را فشار دهید ، پاسخ شما به آن نظر ثبت شد

و حالا دکمه تایید ، با زدن این دکمه نظر مورد نظر برای همه قابل رویت خواهد شد ، ولی تا قبل از اینکه شما نظری را تایید نکرده باشید هیچ کس از بودن آن باخبر نخواهد شد

همچنین در گوشه سمت راست هر نظر یک مربع برای انتخاب ( تیک زدن ) طراحی شده که شما میتوانید

چندین نظر را باهم انتخاب کرده و تایید یا حذف کنید

برای این کار بعد از انتخاب یک یا چند نظر از دو دکمه سبز و قرمزی که  که در بالای صفحه نظرات قرار دارد استفاده کنید ( دکمه سبز تایید و دکمه قرمز نظرات انتخاب شده را حذف می کند )