1- نام ظالم : حرملة بن کاهل اسدی کوفی
جنایت اول : عبدالله اصغر فرزند امام حسن مجتبی را در آغوش امام حسین (علیه السلام) به شهادت رساند.
جنایت دوم : نشانه گرفتن گلوی مبارک حضرت علی اصغر با تیر سه شعبه
جنایت سوم : زدن تیر به قلب مبارک امام حسین (علیه السلام) که امام آن تیر را از پشت خود کشید.
سرنوشت او : او به دست مختار اسیر شد. مختار دستور داد اول دو دستش را قطع کنید سپس فریاد زد دو پایش را قطع کنید.
جسد بی دست وپای حرمله در خون کثیفش غوطه می خورد که باز مختار صدا زد آتش ، آتش و او را آتش زدند. به روایتی گفته اند مختار او را هدف تیر های زهرآگین قرار داد تا کشته شود.
ملاحظات : حرمله هنگامی که بدست مختار اسیر گشت به مختار گفت : اکنون که می خواهی مرا بکشی بگذار کارهای خودم را بگویم. ای امیر من سه تیر سه شاخه داشتم و آن ها را با زهر آمیخته کرده بودم . با یکی گلوی علی اصغر را دریدم ، با دومی قلب امام حسین را و با سومی گلوی عبدالله بن حسن را.
2- نام ظالم : حصین بن تمیم
نقش او در حادثه عاشورا : یکی از فرماندهان سواران عمر سعد در کربلا بود. او فرمانده کمانداران بود و در روز عاشورا هنگامی که علی اصغر در آغوش امام حسین (علیه السلام) پرپر می زد حصین تیری به سوی امام پرتاب کرد که به لب های مبارک امام اصابت لشکریان به عزم شکار رهسپار خارج از شهر شد . آهویی را دید ، به تعقیب آهو پرداخت . از سپاه خود خواست کسی از شما پشت سر من نیاید . آهو را آنقدر به دنبال خود کشید تا تشنه و بی رمق گشت . عربی بیابانی او را دید ، به او آب چشانید . یزید گفت اگر مرا می شناختی ؛ بیشتر احترام می کردی . اعرابی گفت : تو کیستی ؟ گفت : من یزیدم . اعرابی گفت خوش نیامدی ! چقدر منظره دیار تو زشت و صدای تو بد است ! آیا تو همان قاتل حسین نیستی ؟ اکنون همنگونه که حسین را کشتی ، تو را خواهم کشت . آنگاه شمشیر کشید تا او را بکشد آنگاه اسب رم کرد پای یزید در رکاب گیر کرد و اسب به سرعت پا به دویدن نهاد و سر و صورت یزید بر اثر کوبیدن و ساییده شدن ، خون آلود گشت و روده هایش پاره شد و سپاه او را در حالی که روح پلیدش به سوی آتش الهی رهسپار گریده بود، یافتند .بعضی گویند در حال مستی ، مسابقه اسب دوانی با میمون خود گذاشته بود و هنگام دویدن اسب ، به زمین خورد و مرد .
3- نام ظالم : عبید اله ابن زیاد
نقش او در حادثه عاشورا : چهره سفاک و حاکم کوفه و مسئول همه جنایاتی که در کربلا که نسبت به امام حسین (علیه السلام) و یاران و اهل بیت او روا داشتند . . .
قانون تعدد زوجات یکی از قوانین اسلام است که حرف و حدیثهای زیادی به دنبال داشته است. عدهای با استناد به آیات قرآنی و سنت رسولالله(ص) چند همسری را حقی مشروع برای مرد میدانند که بدون هیچگونه قید و شرطی میتواند از آن استفاده نماید
قابل توجه طرفداران چند همسری !
قانون تعدد زوجات یکی از قوانین اسلام است که حرف و حدیثهای زیادی به دنبال داشته است. عدهای با استناد به آیات قرآنی و سنت رسولالله(ص) چند همسری را حقی مشروع برای مرد میدانند که بدون هیچگونه قید و شرطی میتواند از آن استفاده نماید و گروهی بدون توجه به ضرورتهایی که موجب وضع چنین قانونی از سوی شارع مقدس همان که او را عدل و علم مطلق میدانیم گردیده تنها با تکیه بر دانش و تجربه محدود بشری شمشیر را از رو بسته و از پایه و اساس آن را نفی و طرد میکنند.
برخلاف تصور عموم، قانون تعدد زوجات صرفا یک قانون اسلامی نیست. یافتههای باستانشناسی نشان میدهد که از دوران باستان در میان اقوام و ملل مختلف قانون چند همسری رواج داشته است. دکتر علیعباس حیاتی، حقوقدان در این باره میگوید: «بر خلاف تصور بسیاری از ما که تعدد زوجات را زاییده اسلام میدانیم ، بحث چند همسری در تمدن ایرانباستان، در میان اعراب پیش از اسلام و حتی در تمدن رومیان و اروپا به شکلی بیحد و حصر رواج داشته است. اسلام با ظهور خود به این بحث سامان بخشید و برای آن قیودی ایجاد کرد.»
واقعیت این است که در جامعه ما خانه و کاشانههای بسیاری به ناحق و به دلیل استفاده نابجا از این قانون به ویرانی گراییده و فرزندان بسیاری از این رهگذر آسیب دیدهاند. شاید یکی از دلایل به وجود آمدن چنین شرایطی ناآگاهی گروهی از مردان از چارچوبها و تقیداتی است که اجرای این قانون را محدود به موقعیتهایی کاملا ویژه میکند.
در زمانی که دین اسلام نازل شد، محدودیتها و قیودی را نیز برای تعدد زوجات قرار داده است، نشان میدهد که حکم اولیه همان تک همسری و وحدت ازدواج است.مگر در شرایط استثنایی.
یکی از شروطی که قرآن بصراحت درباره تعدد زوجات بر آن تأکید میکند ، برقراری عدالت است. برقراری عدالت کار هر کسی نیست؛ لذا آن گونه که حیاتی میگوید نمیتوان موضوع ازدواج مجدد را به عنوان یک قاعده و قانون پذیرفت که به مرد اختیار دهد همسر دوم اختیار کند. اصل این است که مرد میتواند تنها با یک زن ازدواج کند، مگر در موارد بسیار استثنایی و نادر.
فقهای اسلامیدر
کنار شروطی مانند برقراری عدالت، موارد دیگری همانند توانایی اقتصادی برای اداره
چند خانواده و توانایی جسمانی برای انجام وظایف زناشویی را نیز از جمله شرایطی میدانند
که در تعدد زوجات باید مورد توجه قرار گیرد.
واقعیت این است که امروز در جامعه ما گاه و بیگاه ازدواجهای مجددی
بدون توجه به انگیزههای شرع مقدس از وضع قانون تعدد زوجات صورت میگیرد. در این میان،
معلوم نیست ضربههای روحی که همسران چنین مردانی متحمل میشوند مربوط به اهمیت بیش
از اندازهای است که به شوهران خود میدهند یا این که احساس میکنند تکیهگاهی را
از دست دادهاند. در هر صورت، این آسیبها گاه تا اندازهای است که سلامت جسمانی
آنان را نیز به مخاطره میاندازد.
سوال این است که حتی اگر منظور اصلی قانونگذار از وضع قانونی به نام تعدد زوجات حل معضلات اجتماعی نباشد و مرد مجاز باشد تنها به میل و خواسته خود همسران متعدد اختیار کند ، آیا در قبال سلامت وآرامش همسر اول خود مسوول نیست؟ چگونه میتوان تصور کرد اسلام با آن همه دستور درباره خودداری از آزار رساندن به مردم، محبت به همنوعان و تعالیم فراوانی از این نوع نسبت به احساسات زن خانه بیتوجه باشد و به مرد اجازه دهد بدون در نظر گرفتن شرایط روحی همسر خود در پی تجدید فراش باشد؟
فرزندان، آسیبپذیران اول
گروه دیگری که در این ارتباط آسیب میبینند، فرزندان خانواده هستند. ب
ادامه مطلب ...
مصرف مشروب و خمر جایز نیست و حرام می باشد؛ مگر برای درمان و از روی
ناچاری، که آن هم باید به مقدار ضرورت کفایت شود. ضرورت وقتی است که به
تشخیص متخصص راه دیگری برای درمان وجود نداشته باشد.
پیروز باشید.
موسسه ذکر ـ قم.
آیا شیطان راه برگشت و توبه دارد؟
از چند جهت می توان گفت: برای شیطان راه توبه و برگشت وجود ندارد.
1 – قرآن مجید اعمالی را قابل توبه می داند که از روی نادانی انجام گیرد:
«انما التوبة علی الله للذین یعملون السوء بجهالة؛ پذیرش توبه بر خدا
است نسبت به کسانی که از روی جهالت کار زشت انجام می دهند».(1)
در جای دیگر فرمود: «پروردگارتان رحمت بر بندگان را بر خود نوشته است
که هر کس از روی نادانی کار زشتی انجام دهد، سپس توبه نماید و خود را اصلاح کند، او
توبه پذیر و مهربان است».(2)
منظور از جهالت، ندانستن نیست، بلکه عمل زشتی است که از روی طغیانگری
و عناد سر نزده باشد، بلکه از روی هوی و هوس انجام شده باشد. در روایتی از امام
صادق (ع) نقل شده که مقصود از جهالت ، گناهی است که بندة خدا آن را انجام می دهد
که گرچه از حکم آن آگاه می باشد، ولی آن گاه که تصمیم می گیرد عمل خلافی انجام می
دهد، در واقع جاهل است. آن گاه حضرت به آیه ای که مربوط به حضرت یوسف (ع) است
استدلال می کند.(3) قرآن مجید از یوسف یاد می کند که وی به برادرانش گفت: آیا به
خاطر دارید ستمی که بر یوسف و برادرش روا داشتید، در حالی که همگی نادان بودید؟(4)
نادانی به معنای ناآگاهی آنان از زشتی ظلم نبود، بلکه همگی آن را می دانستند، ولی
این علم در بازداری آنان مؤثر نبود، گویی نسبت به زشتی کار خود به کلی ناآگاه
بودند. خودخواهی و هوی و هوس مانند حسادت میان آنان و زشتی عمل پردة ضخیمی پدید
آورده بود.
بر این اساس شیطان که از روی طغیان و تمرد نافرمانی خدا را کرد، راه
توبه را روی خود بسته است.
شیطان از خدا می خواهد به او مهلت دهد تا دیگران را گمراه کند، نه این
که به جبران گذشته بپردازد. «از آیات قرآن استفاده می شود که شیطان بعد از انجام
آن گناه و ایستادگی و لجاجت در برابر پروردگار سعادت و نجات خود را در جهان دیگر
به کلی به خطر انداخت، بنابراین ، گناهان شیطان به حدی است که قابلیت توبه را از
او سلب کرده و توبة او قابل پذیرش نیست و جایگاه ابدی او جهنم خواهد بود».(5)
2 – یکی از شرایط توبه، جبران گذشته و اصلاح آن است و این امر برای شیطان قابل
اجرا نیست، زیرا گناه او علاوه بر نافرمانی خدا، گمراهی بسیاری از مردم بوده است.
کسی که دیگری را گمراه کرده، اگر بخواهد توبه کند و توبه اش پذیرفته شود، باید همه
آن ها را هدایت نماید. چگونه می تواند شیطان، افرادی را که در طول قرن های متمادی
به هر طریق گمراه کرده، هدایت کند؟!
پی نوشت ها :
1 – نساء (4) آیه 17.
2 – انعام (6) آیه 54.
3 – بحارالانوار، ج6، ص 32.
4 – یوسف (12) آیه 89.
5 – تفسیر نمونه، ج6، ص 112 – 105، با تلخیص.
ادامه مطلب ...
ازدواج شیعه و سنی
سوال :
ازدواج سنی و شیعه اشکال دارد یا خیر؟
پاسخ :
باسلام
دوست محترم
فتوای اکثر مراجع اینست که:
ازدواج مرد شیعه با زن سنی اشکال ندارد. به شرط آنکه سنی ناصبی نباشد.(سنی ناصبی افردی هستند که به اهل بیت اهانت کنند)
اما ازدواج زن شیعه با مرد سنی چنانچه بترسد که بر اثر ازدواج با او به
گمراهى بیفتد (چون احتمال تاثیر پذیری دختر وجود دارد) جایز نیست.
لطفا در سوالات شرعی نام مرجع خود را بنویسید.
در صورت نیاز مجددا در خدمت شما هستیم.
موفق باشید
مشاور : احمدی
http://www.emammahdi.com/
«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازهگیرى است.«تقدیر» نیز به معناى اندازهگیرى و تعیین است. اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد.
بنابر دیدگاه حکمت الهى، در نظام آفرینش، هر چیزى اندازهاى خاص دارد و هیچ چیزى بىحساب و کتاب نیست. جهان حساب و کتاب دارد و بر اساس نظم ریاضى تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند.
استاد مطهرى در تعریف قدر مىفرماید: « … قدر به معناى اندازه و تعیین است… حوادث جهان … از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانى و زمانى آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهى است.»پس در یک کلام، «قدر» به معناى ویژگىهاى طبیعى و جسمانى چیزهاست که شامل شکل، حدود، طول، عرض و موقعیتهاى مکانى و زمانى آنها مىگردد و تمام موجودات مادى و طبیعى را در برمىگیرد.
این معنا از روایات استفاده مىشود؛ چنان که در روایتى از امام رضا علیه السلام پرسیده شد: معناى قدر چیست؟ امام فرمود: «تقدیر الشىء، طوله و عرضه»؛ «اندازهگیرى هر چیز اعم از طول و عرض آن است.» و در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقاى ان است.
ادامه مطلب ...
محمد جواد طبسی
ابوبصیر پرسید: آیا مسجد سهله خانهاش خواهد بود؟ حضرت فرمود: آری، این مسجد منزل حضرت ادریس است. خداوند هیچ پیامبری را برنینگیخت مگر آن که در این مسجد نماز گزارد.
از سامرا تا سهله
بسیاری دوست دارند بدانند امام در کجا زندگی میکند.
برای روشن شدن این پرسش باید محل سکونت امام زمان - علیه السلام - در چهار دوران به اختصار بررسی شود:
1. دوران پدر
بدون شک محل ولادت امام مهدی - علیه السلام - شهر سامرا است. او پس از ولادت تا هنگام شهادت امام حسن عسکری - علیه السلام - در سامرا و نزد پدرش میزیست. حکیمه خاتون، دختر امام جواد - علیه السلام - بارها امام عصر - عج الله فرجه الشریف - را در خانه امام عسکری - علیه السلام - مشاهده کرد. برخی از یاران امام مانند احمد بن اسحاق نیز وی را همان جا دیدهاند. امام در یکی از ملاقاتهایش با ابن اسحاق از جای برخاست؛ وارد حجره شد و در حالی که فرزندش را بر شانه قرار داده بود، بیرون آمد. (1)
روزی یعقوب بن منقوش پرسید: مولای من، چه کسی امام است؟ فرمود: پرده را کنار بزن... او چنان کرد امام عصر - عج الله فرجه الشریف - را دید. مهدی - علیه السلام - از پس پرده برون آمد و بر زانوی پدر نشست. (2)
امام عسگری، در دقایق پایانی عمر، به عقید خادم فرمود: وارد اتاق شو و کودکی که در حال سجده است، نزد من آور... (3). این روایات گواهی میدهد امام مهدی - عج الله فرجه الشریف - در حال حیات پدر در شهر سامرا و در خانه وی زندگی میکرد؛ اگر چه امام عسکری او را از نظرها پنهان میداشت.
2. غیبت صغرا
امام در دوران 74 ساله غیبت صغرا، احتمالا در عراق زندگی میکرد؛ زیرا چهار نایب خاصی که با وی رابطه مستقیم داشتند، در بغداد به سر میبردند. آنها نامههای مردم را به وی میرساندند و پاسخ دریافت میکردند. امام صادق - علیه السلام - میفرماید: برای حضرت قائم دو غیبت است: یکی کوتاه و دیگری طولانی. در غیبت اول، کسی جز خواص شیعیان وی، جایگاهش را نمیداند. (4) به احتمال قوی نایبان خاص آن حضرت، مصداق خواص به شمار میآمدند.